فراز و فرودهای تاسیس یک جایزه ادبی/ گفت‌وگوی مجله شیرازه کتاب با محمدعلی مرادیان
چهارشنبه 22 شهريور 1402

پرونده ویژه

فراز و فرودهای تاسیس یک جایزه ادبی/ گفت‌وگوی مجله شیرازه کتاب با محمدعلی مرادیان

به گزارش پایگاه اطلاع رسانی مجمع ناشران انقلاب اسلامی، گفت‌وگوی مجلۀ شیرازۀ کتاب با محمد‌علی مرادیان را درباره فراز و فرودهای تاسیس جایزه ادبی شهید اندرزگو در ادامه بخوانید.

جایزۀ شهید سیدعلی اندرزگو بر اساس چه نیازی تأسیس شد و فرایند شکل‌گیری‌اش چگونه بود؟

مرداد ۱۳۹۵، در مجمع ناشران، یکی از دغدغه‌های حضرت آقا مطرح شد. ایشان در اوایل سال ۱۳۹۰، چند بار راجع به پرداختن به پهلوی‌ها و کم‌کاری سیستم‌های فرهنگی در مواجهه با این خاندان و افشای مسائل و تبیین ابعاد این مسئله صحبت کرده بودند. در سال‌های ابتدایی دهۀ نود، صحبت‌های معروفی در این خصوص دارند و حتی در سخنرانی‌های عمومی هم به این موضوع پرداخته بودند. در جمعی، حضرت آقا دوباره به این دغدغه اشاره کرده بودند که ما دربارۀ پهلوی‌ها کاری نکرده‌ایم و برای جامعه روشنگری انجام نداده‌ایم و در خصوص این موضوع، کم‌کاری شده است. در همان ماه‌ها، به این فکر افتادیم که چه کاری می‌توانیم انجام بدهیم. می‌خواستیم کاری انجام بدهیم؛ اما نمی‌‌دانستیم در حوزۀ کتاب و نشر، چه کاری باید انجام بشود. شورا و جلسه‌ای ترتیب دادیم با حضور کسانی که در حوزۀ تاریخ معاصر و تولید در زمینۀ پهلوی‌ها، مجموعه‌های فعالی بودند.

این افراد چه کسانی بودند؟

حجت‌الاسلام‌والمسلمین رحیمیان بود به‌عنوان کسی که دوران پهلوی را درک کرده و در سال‌های بعد از انقلاب، سمت‌های فرهنگی مختلفی داشته و کتاب‌های حوزۀ تاریخ معاصر را هم خوب می‌شناسد؛ سیدحمید روحانی، رئیس مرکز مطالعات و پژوهش‌های اسلامی بود که کتاب نهضت ‌امام‌خمینی را نوشته است؛ حسن روزی‌طلب، معاون اسناد مرکز اسناد انقلاب اسلامی؛ دکتر مهدی اسماعیلی که آن زمان، عضو هیئت‌علمی دانشگاه تهران و معاون پژوهشی مرکز اسناد انقلاب اسلامی بود؛ دکتر یعقوب توکلی که تاریخ‌شناس است؛ موسی حقانی، رئیس مرکز مطالعات تاریخ معاصر. این‌ها را دعوت کردیم تا ببینیم چه کاری می‌توانیم انجام دهیم. جلسۀ خیلی خوبی بود. همه می‌دانستیم که کارهای خیلی مهمی باید انجام شود. همان ابتدا مشخص شد که نیازمند پژوهش هستیم. ما در خیلی از حوزه‌ها، خلأ پژوهشی داریم. با پژوهش‌هایی که در حوزۀ تاریخ معاصر شد، متوجه شدیم که چه خلأهایی وجود دارد؛ مثلاً در فلان حوزه، اثری نداریم؛ با اینکه خیلی اسناد و منابع غنی وجود دارد. در فلان حوزه، انباشت موضوعی داریم و دیگر لازم نیست پژوهش انجام شود و... .

چه‌کسی متولی این پژوهش‎‌ها شد؟

در همان جلسات، قرار شد سامانۀ کارشناسی مجمع، حوزۀ تاریخ پهلوی را رصد کند و در بین کتاب‌های منتشرشده در این سال‌ها، وضعیت نشر را در این حوزه بررسی کند. سامانۀ کارشناسی مجمع گزارشی آماده کرد که یکی از ارکان و مهم‌ترین عقبۀ تئوریک این کار بود. این سامانه خلأهای محتوایی را در حوزۀ پهلوی در ادبیات و تاریخ و پژوهش رصد کرد و گزارش داد. در این گزارش، مشخص شد که در حوزۀ کودک، اصلاً کتابی با این موضوع نداریم، در حوزۀ نوجوان خیلی کم و در حوزۀ بزرگ‌سال رمان‌های انگشت‌شماری داریم.

ما دیدیم که سهم ما در پژوهش خیلی قوی‌تر از تولید روایت و داستان و رمان است. از طرفی، کتاب‌های پژوهشی، با اینکه کتاب‌های فاخر و مهمی هستند، تیراژشان کم است. در عوض، چند کتاب معدود در آن سال‌ها دربارۀ پهلوی‌ها منتشر شده بود که درون‌مایه‌شان، ضدیت با پهلوی‌ها بود و بعضاً غیرمستقیم به آن اشاره کرده بودند. تیراژشان پرشمار بود و جوایزی را کسب کرده بودند و مردم به کتاب‌ها اقبال نشان می‌دادند. این دقیقاً همان مسیری بود که ما باید می‌رفتیم.

یعنی تولید آثار عمومی و رمان در دستور کار قرار گرفت؟

گفتیم در قسمت‌هایی که پژوهش نداریم، مراکز سندی شروع به تولید پژوهش کرده و این‌گونه، خلأها را مرتفع کنند. از آن‌طرف، مجمع ناشران با کمک و همراهی سایر ظرفیت‌های متعهد به این کار، با نویسنده‌ها و ناشران این دغدغه را در میان بگذارند که باید برای این موضوع تولید روایت کنیم و بکوشیم این حقایق و معارف را از طریق روایت و داستان به جامعه منتقل کنیم. طبیعی است کسانی که خوانندۀ کتاب‌های عمومی هستند، اصلاً کتاب پژوهشی دربارۀ پهلوی‌ها را مطالعه نکنند؛ ولی می‌شود در رمان‌هایی که می‌خوانند، ابعاد مختلفی از پهلوی‌ها را منتقل کنیم؛ مثل جنایات‌هایشان، جریان ضدفرهنگی و ضددینی‌شان، فسادشان، وابستگی‌شان و مثل مفاهیمی که ما ‌توانستیم به این‌ها را منتقل کنیم. قرار شد شورایی متشکل از استادان دانشگاه و پژوهشگرها تأسیس شود و خلأهای محتوایی را که به آن‌ها پرداخته نشده بود، شناسایی کنند تا این موضوعات در قالب داستان به جامعه عرضه شود. این شورا متشکل از آقای دکتر مهدی اسماعیلی که مسئولیت شورا را بر عهده گرفت و همچنین آقایان دکتر زیویار، دکتر شفیعی، دکتر ساداتی‌نژاد و دکتر کوشکی بود. این عزیزان شروع کردند به تحقیق در موضوعات تاریخ معاصر و منابع و در چند محور پیشنهادهایی دادند که اگر این پیشنهادها در قالب رمان و داستان درمی‌آمد، می‌توانست موضوعات جذابی باشد.

خاطرتان هست که شامل چه محورهایی می‌شد؟

محورهای امنیت ملی، وابستگی فرهنگی، استقلال کشور، مشروعیت، فساد اقتصادی و فساد اخلاقی. حدود ده یا دوازده تا از محورها این‌ها بودند و ذیل هر محور، یک سری سوژه‌ها را پیشنهاد کرده بودند. مثلاً در محور فرهنگی، نقش بهایی‌ها در سیستم‌های فرهنگی؛ در محور امنیت، نقش و جایگاه بهایی‌ها در ارتش و ساختارسازی‌های امنیتی کشور. در حوزۀ اقتصاد هم چند سوژۀ دیگر احصا کرده بودند. وقتی حدوداً شش یا هفت ماه از این کار گذشت، ما اقدام کردیم و قرار شد برنامه‌ و همایشی بگذاریم به اسم «مقابله با تحریف تاریخ معاصر و تطهیر پهلوی‌ها».

دربارۀ همین همایش که نام بردید، صحبت کنیم. این همایش با حضور چه افرادی و با چه هدفی برگزار شد؟

سال 1395، همایشی با عنوان «مقابله با تحریف تاریخ معاصر و تطهیر پهلوی‌ها» تدارک دیده شد. قبل از اینکه همایش برگزار شود، ما سه میزگرد تدارک دیده بودیم. میزگردها متشکل از نویسنده‌ها، ناشرها، شعرا، پژوهشگران حوزۀ تاریخ، فعالان رسانه‌ای در حوزۀ تاریخ معاصر و... بود. هر میزگرد حدوداً بین ۱۰۰ تا ۱۲۰ نفر مهمان داشت. در آن جلسات، با کمک همین استادان و اعضای شورای اولیه، در قالب یک برنامۀ چهارساعته، تمام آنچه احصا کرده بودیم، با نویسنده و ناشر طرح کردیم و گفتیم این دغدغه‌ای که وجود دارد، دغدغۀ حضرت آقا هم است و طبیعتاً دغدغۀ برخی از حضار نیز بود.

دستاورد این میزگردها و جلسات چه بود؟

در این جلسات، ناشر می‌گفت نویسنده اثر ندارد، به ما اثر بدهید تا چاپ می‌کنیم. از طرفی، نویسنده می‌گفت من اثر دارم؛ ولی کسی آن را منتشر نمی‌کند. در این جلسات، نویسندگان و ناشر‌ان مرتبط شدند. حتی گاهی، نویسنده می‌گفت من منابع کافی در اختیار ندارم و مراکز تاریخ‌نگاری ما، همچون مرکز اسناد و مرکز مطالعات تاریخ معاصر، آنان را پشتیبانی محتوایی کردند. در مرحلۀ بعد، ناشر می‌گفت سیستم عرضه و فروش چه می‌شود؟ ما با همکارانی که در حوزۀ عرضه و فروش فعال بودند، صحبت کردیم و آن‌ها را در خدمت این کار قرار دادیم. همایشی هم برگزار شد که جمع خوبی از نویسندگان و ناشران و شعرا در آن جلسه حضور داشتند. در مراسم پایانی، حدود هشتصد نفر از نویسندگان و ناشران و بچه‌های فعال حوزۀ فرهنگ، در این مراسم حضور داشتند؛ ولی این تازه شروع کار بود.

شما در مجمع ناشران انقلاب اسلامی چه کردید برای اینکه این فضای تولیدی پایدار بماند؟

از سال ۱۳۹۵ تا سال۱۳۹۷،  حرکتی در نشر ایجاد شد و دائماً جلسات مختلفی با نویسنده‌ها و ناشران مختلف و نیز همایش‌های نویسندگی برگزار شد و این را تبدیل به یک دغدغۀ درونی در بین نویسنده‌ها و ناشرها کرد. در واقع، جریان مطالبه‌ای ایجاد شد و چون بودند افرادی که دغدغه‌های محتوایی داشتند، برایش تلاش می‌کردند. خیلی‌ها شروع به تولید کردند. در سال ۱۳۹۴ و ۱۳۹۵، بازنشر‌ها شروع شد؛ مثلاً ناشری که در سال ۱۳۶۱، کتابی علیه پهلوی چاپ کرده بود و دیگر چاپ نکرده بود، آن کتاب را تجدید چاپ کرد. سیستم و چرخۀ بازنشر آثار پهلوی بعد از توقف چندین ساله، دوباره شروع به حرکت کرد و احیا شد. شورای سیاست‌گذاری بعد از مدتی که دید این حرکت دارد جان می‌گیرد و جریان‌سازی تولید در حال شکل‌گیری است و اثر تولید می‌شود، به این نتیجه رسید که ما در کشور، خلأ جایزه‌ای برای «روایت انقلاب» داریم؛ لذا اقدام به ایجاد جایزه‌ای ملی کرد؛ جایزه‌ای که مختص روایت دربارۀ انقلاب و مؤثر باشد و بتواند حرکت ایجاد کند و اتفاقات خوبی را رقم بزند.

این جایزه را مجمع ناشران تأسیس کرد؟ یا نهادهای دیگری نیز در آن دخیل بودند؟

این جایزه با محوریت مجمع ناشران انقلاب اسلامی، مؤسسۀ شهرستان ادب، انجمن قلم، حوزۀ هنری انقلاب اسلامی، بنیاد خاتم، نهاد کتابخانه‌های عمومی کشور، مرکز تاریخ معاصر ایران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی و دفتر مطالعات جبهۀ فرهنگی انقلاب اسلامی بود. این نهادها در کنار هم، به‌عنوان شورای سیاست‌گذاری این جایزه، شروع به تدارک و طرح‌ریزی برای یک جایزه کردند؛ چراکه اولین قدم جایزه این است که یک شورای سیاست‌گذاری داشته باشد.

ترکیب اعضای شورای سیاست‌گذاری جایزۀ شهید اندرزگو چگونه شد؟

حجت‌الاسلام‌والمسلمین رحیمیان رئیس شورا بود. آقایان مختارپور، پرویز، اسماعیلی، نیلی، عودتیان، جلیلی و رضایی کسانی بودند که در شورای سیاست‌گذاری این جایزه قرار گرفتند.

اگر اشتباه نکنم، اسفند 1396 بود که مراسم رونمایی جایزۀ شهید اندرزگو برگزار شد. درست است؟

بله. آن زمان، جایزه تأسیس شد. قرار شد سال ۱۳۹۸، کتاب‌هایی که در بازۀ زمانی ۱۳۹۵ تا ۱۳۹۸، در‌ موضوعات مقابله با تطهیر پهلوی‌ها و افشای چهرۀ واقعی این خاندان منتشر شده بود، اعم از نشر و بازنشر، بررسی و داوری شود و بتوانیم کتاب‌های برتر را انتخاب کنیم و از بینشان به برگزیدگان جایزه‌ای تقدیم کنیم.

کمی دربارۀ ضرورت وجود این جایزه برایمان بگویید. چرا فکر می‌کنید باید چنین جایزه‌ای داشته باشیم؟

جریان مدافع پهلوی از این غفلت ما در سیستم‌های فرهنگی استفاده کرده بودند. جایزۀ شهید اندرزگو در جواب یک خلأ تشکیل شد. جریان معاند اول شروع کردند به قیاس‌کردن. می‌گفتند باشد، ما این کار را کردیم. شما هم در جمهوری اسلامی معادل این کار را کردید؛ مثلاً ما کشتیم؛ شما هم مثلاً اینجا کشتید. در واقع، شروع کردند به قیاس بین حکومت حق و حکومت طاغوت و بعد از مدتی، وارد مرحلۀ انکار شدند و گفتند ما اصلاً کاری نکردیم. حتی شاید جالب باشد بدانید کتاب‌هایی در کشور با مجوزهای وزارت ارشاد خودمان دربارۀ این ادعا نوشته می‌شد. در انکار کارهایی که خود پهلوی‌ها انجام داده بودند، مستندهایی هم می‌ساختند؛ مانند کذب‌خواندن فاجعۀ هفده شهریور تا کشتار مردم ورامین، همه را منکر شدند. بعد از مدتی که جریان مقابل دید ما سکوت کرده و در غفلت به سر می‌بریم، پروژۀ تقدیس را شروع کرد؛ یعنی علاوه بر اینکه از مرحلۀ قیاس و مرحلۀ انکار رد شد، شروع کرد به قدیس‌سازی از خودش. رضاخان را پدر نوسازی ایران معرفی کرد. محمدرضا شاه را پدر ایران نوین و مهم‌ترین کنشگر توسعۀ ایران دانست. فرح فعال در تدارک زیرساخت‌های فرهنگی و پیشرو در این حوزه بوده و... ؛ لذا نیاز داشتیم تا جایزه‌ای باشد که به‌طور دائم، تولیدکنندگان را تشویق کند تا ظرفیت‌های جبهۀ انقلاب و نویسنده‌های معتقد به جمهوری اسلامی بتوانند در خصوص جنایات خاندان پهلوی، روایت‌هایی صحیح و تحریف‌نشده را برای جامعه تولید کنند. پس این جواب و اینکه جایزه‌ای داشته باشیم که صرفاً برای روایت انقلاب اسلامی باشد، یک نیاز و خلأ بود و کسی هم این بار را برنداشته بود. این بود که جایزۀ شهید اندرزگو تأسیس شد.

برای این جایزه چرا نام شهید اندرزگو را انتخاب کردید؟

برای انتخاب اسم، به‌دنبال کسی می‌گشتیم که در واقع، نماد مبارزه با پهلوی‌ها باشد. به اسامی مختلفی فکر کردیم: جشنوارۀ روایت انقلاب، جایزۀ داستان مقابله با تحریف و... . اسامی مختلفی مطرح شد؛ ولی در نهایت دیدیم کسی که نماد مقابله با پهلوی‌ها است، شهید اندرزگو است. لذا با کسب اجازه از خانواده‌شان، این جایزه را به اسم این شهید بزرگوار نام‌گذاری کردیم و سال 1398، اولین دورۀ این جایزه برگزار شد.

از نظر شما تفاوت این جایزه با بقیۀ جوایز ادبی در چیست؟

اولین تفاوت در ماهیت شکل‌گیری آن است. این جایزه، یک جایزۀ نیازمحور است؛ یعنی بر اساس نیاز و خلأهایی که وجود داشته، با موضوع مشخص مقابله با تحریف تاریخ معاصر و تطهیر پهلوی و افشای چهرۀ واقعی آن‌ها تشکیل شده. به‌لحاظ ماهیتی، این یکی از فرق‌های عمده و جدی این جایزه با جوایز دیگر است. نکتۀ بعدی این است که این جایزه با همراهی و دغدغۀ مراکز و سازمان‌ها و نهادهای فرهنگی دغدغه‌مند برگزار می‌شود. درست است که محورش مجمع ناشران است؛ اما با کمک همۀ این‌ها برگزار می‌شود. نکتۀ بعدی، رویکرد جایزه است که به ترویج آثار می‌پردازد و فقط برگزیده را انتخاب نمی‌کند؛ یعنی این جایزه‌ای است که سعی ‌می‌کند آثاری را به جامعه معرفی و ترویجشان کند. از طرف دیگر، در جوایز معمولاً فرم و ساختار و استحکام و مشخصات فنی کتاب لحاظ می‌شود؛ اما اینجا محتوا به اندازۀ فرم در بررسی جایزه مهم است و علاوه بر مشخصات فنی و سبک و قلم نویسنده، محتوای کتاب هم بسیار مهم بوده و در امتیاز کتاب‌هایی که انتخاب می‌شود، دخیل است. نکتۀ دیگر، جریان‌سازبودن این جایزه است. آثاری که برای این جایزه تولید می‌شوند، موضوع و دغدغۀ مشخص دارند. چون دو سال و نیم است که در حال برگزاری است، انگیزه‌ها را فعال می‌کند تا دائماً در خصوص این موضوع کتاب تولید کنند و روایت‌های نویی در جواب شبهات روز جامعه در قالب رمان و داستان ارائه دهند. فرق دیگر این جایزه این است که دبیرخانۀ دائمی و سیستم تعاملی مستقر و مستمر دارد. به این صورت که مراکز و نهادهایی که در این جایزه دخیل‌اند، دائماً با نویسنده و ناشرها جلسات متفاوت و همایش برگزار می‌کنند و نویسنده‌ها و ناشرها را تشویق می‌کنند تا از این دست روایت‌ها را باز هم تولید کنند. کتاب‌هایی که در این مدت تولید شده‌اند، جوایز دیگر کشور را هم، اعم از جایزۀ جلال و قلم زرین، بُرده‌اند. به‌لحاظ پسند و اقبال جامعه هم شایستۀ توجه و تأمل هستند و این‌ها بسیار دیده و مصرف می‌شوند؛ زیرا تکیه می‌کنند بر بُعد دراماتیک داستان‌ها و حقایق را از این طریق، به جامعه القا می‌کنند.

وضعیت ما در حوزۀ کتاب نوجوان با محتوای آشنایی با تاریخ معاصر چگونه است؟

سال 1395 که این کار شروع شد، ما خلأ خیلی جدی داشتیم. در واقع، می‌شود گفت که دست ما خالی بود. در بخش کتاب کودک که تقریباً صفر بودیم و در بخش نوجوان هم اوضاع خوبی نداشتیم. بعضی از نویسنده‌ها و نشرها تلاش‌هایی کرده بودند؛ ولی این‌طور نبود که بگوییم جریانی است و دیده می‌شود و این جریان مستمر بوده و جامعه به آن بازخورد مثبت نشان می‌دهد. طی این چهار سال، شاید حدود صد عنوان رمان نوجوان در این موضوعات، با قوت و ضعف محتوایی و ساختاری تولید شده است. به نظرم در حوزۀ نوجوان، پتانسیلی در حال آزادشدن است. خیلی از نویسنده‌های حوزۀ نوجوان که استادهای گروه‌های تدریس رمان هستند، به کسانی که دارند نوشتن رمان نوجوان را می‌آموزند، موضوعات پهلوی‌ها و تاریخ معاصر را آموزش می‌دهند و می‌گویند حول این محور داستان بنویسید و سعی کنید که از آن‌ها برای فضای داستان و پرداخت شخصیت‌هایتان الهام بگیرید. کارهایی در حال انجام‌شدن است؛ اما به این معنا نیست که خلأ جدی را پر کرده‌ایم. با اینکه رمان‌های خیلی جذابی تولید شده و فروش و توزیع و تیراژشان هر روز نسبت به قبل در حال افزایش است، نمی‌شود گفت از منطقۀ خطر بیرون آمده‌ایم. حتی به منطقۀ امن هم نرسیده‌ایم؛ لذا در این حوزه‌ها خیلی کار داریم و در حوزۀ کودک، به مراتب بیشتر از این‌ها کار داریم؛ چون در این حوزه، چگونگی روایت‌کردن تاریخ برای کودک، یکی از مباحث پیشینی تولید روایت است که جلسات و نشست‌هایش در حال برگزاری است. عده‌ای راجع به این قضیه در حال فکر و هم‌اندیشی هستند که چگونه تاریخ را به کودک در رده‌های سنی مختلف منتقل کنیم؛ ولی در حوزۀ کودک حرفی برای گفتن نداریم و خلأ بسیار جدی است.

منظور از جایزۀ ترویجی چیست؟

جایزۀ شهید اندرزگو جایزه‌ای ترویجی است. جایز‌ه‌ای نیست که در آن، صرفاً نفر اول را مشخص کنیم. می‌گوییم ترویجی است؛ چراکه هدف این جایزه ترویج آثاری بوده که نویسنده و ناشر برای آن زحمت کشیده‌اند و در موضوع مذکور، این‌ها را تولید کرده‌اند و ما می‌خواهیم از این‌ها تقدیر کنیم؛ تقدیری که باعث ترویج این دست از آثار شود. ‌‌خیلی از جایزه‌هایی که در کشور، با هزینه‌های گزاف پرداخت می‌شود، کار دیگری برای نویسنده یا ناشر نمی‌کنند؛ مثلاً کتابی که از آن پانصد تا تولید شده، فلان جایزۀ معروف را هم می‌گیرد؛ اما دو سال بعد، این کتاب به چاپ بعدی هم نمی‌رسد؛ چون صرفاً از نویسنده تقدیری انجام شده و رقمی پول داده‌اند و تمام شده است؛ اما جایزۀ شهید اندرزگو این‌طور نیست. جایزۀ شهید اندرزگو برای کتاب‌هایی هم که جزو برگزیده‌ها نبوده، برنامه‌های ترویجی دارد. برای بعضی از این آثار، پویش‌های مطالعاتی برگزار می‌کنند. بعضی‌هایشان را در برخی رویدادهای مختلف کتابی استفاده می‌کنند. برای بعضی‌ها رونمایی می‌گیرند و جلسات نقد و بررسی برگزار می‌کنند؛ لذا هدف ترویجی است و صرفاً تقدیر نیست. آثاری هم که از حوزۀ داوری بیرون می‌آیند، از همه‌شان تقدیر شده و به آن‌ها جایزه تعلق می‌گیرد. جایزه‌ هم جایزۀ اثربخشی است. نکته‌اش‌ این است که وقتی آثار را بعد از دو سال نگاه کنید، تیراژشان قوت گرفته و تبلیغاتشان در فضای مجازی به‌وفور پیدا می‌شود.

داوران جایزه در کنار توجه به فرم، چقدر به محتوای غنی توجه می‌کنند؟

یکی از فرق‌های جایزۀ شهید اندرزگو با جوایز دیگر این است که همین قدر که به فرم توجه می‌شود، به محتوا هم توجه می‌شود. در عمدۀ جوایز کشور، محتوا فدای فرم می‌شود؛ لذا وقتی آثار یک جایزۀ دولتی مهم را بررسی می‌کنیم، می‌بینیم آثاری که برگزیده شده، محتوایش معارض با ارزش‌های جامعه است. حتی معارض با مفاهیم دینی است؛ ولی کتاب برتر می‌شود و جایزۀ خیلی خوبی هم ممکن است بگیرد. در داوری، معیارهای محتوایی به اندازۀ معیارهای فرمی اهمیت دارد و مهم است. لذا بوده کتاب‌هایی که فرم قوی داشته؛ ولی چون محتوایش ضعیف بوده، از گردونۀ رقابت‌ها خارج شده است. داشتیم آثاری را که محتوایش قوی بوده و فرمش هم حداقل‌ها را کسب کرده و تا پایان دوره، در فهرست برگزیده‌های ما مانده است. در جلسه‌های داوری، یکی از سیاست‌هایی که طبق آن جایزه را اعطا می‌کنیم، مهم‌بودن محتوا به اندازۀ فرم است و نباید هیچ‌کدام از این دو، در اثری ضعیف باشد؛ یعنی این‌طور نیست که فرم قوی و محتوا ضعیف باشد، یا محتوا خیلی قوی و فرم خیلی ضعیف باشد. باید تعادل داشته باشد و به این‌ها در دوره‌های جایزه خیلی دقت شده است.

باتوجه به ارتباط و آشنایی شما با ناشرهای کشور، تأسیس جایزۀ شهید اندرزگو به‌طور کلی چه تأثیری بر تولید آثار پهلوی داشته است؟

جایزۀ مطلوب باید چند ویژگی داشته باشد: باید جریان‌ساز باشد؛ یعنی خود جایزه آن‌قدر جذابیت و اتقان داشته و بر اساس نیاز مهمی تأسیس شده باشد که نویسنده و ناشرها به آن‌ موضوع جذب شوند. جایزۀ شهید اندرزگو شروع یک اتفاق در جامعۀ نشر کشور نبوده. جریانی یک تا سه سال تلاش کرد، با نویسنده‌ها مذاکره کرد، با ناشرها صحبت کرد و دغدغه‌ای را به آن‌ها منتقل کرد و آن‌ها خودشان با تعهدی که داشتند، این دغدغه‌ها را تبدیل به جوشش‌های ادبی و روایی و تولیدی کردند. یک سری کتاب تولید شد و بر پایۀ زحمتی که این نویسنده‌ها و ناشرها و پژوهشگرها کشیده بودند، جایزۀ شهید اندرزگو برای تقدیر از زحمات چندسالۀ این‌ها تأسیس شد؛ لذا خود جایزۀ شهید اندرزگو نقطۀ شروع نبود؛ نقطۀ میانی بود؛ یعنی فرایند مقابله با تحریف تاریخ معاصر و تطهیر پهلوی‌ها از سال ۱۳۹۵ آغاز شد و سال ۱۳۹۸، این جایزه برای تقدیر از این افراد تأسیس شد. امسال چون ارتباط بین دبیرخانه با نویسنده و ناشر مستمر شد و دائماً با هم در حال پیگیری و انتقال دغدغه‌ها و رفع و رجوع و خلأهای محتوایی هستیم، این تبدیل به یک جریان‌سازی مستمر شد. اگر بتوانیم جایزۀ شهید اندرزگو را یک یا دو دورۀ دیگر برگزار کنیم، کم‌کم این جریان در نشر کشور مانا خواهد شد و نویسنده‌ها دائماً به این موضوع واکنش نشان خواهند داد. وقتی به آمار کتاب‌ها در حوزۀ کتاب‌های داستان با درون‌مایه‌های مبارزه با پهلوی‌ها نگاه می‌کنیم و آمارشان را از سال 1395 تا الان مقایسه می‌کنیم، ۳۱۰ عنوان به دست می‌آید. البته احتمالاً هستند ناشرهایی که کتاب‌هایی تولید کرده، اما اعلام وصول نکرده‌اند و شاید خبرش به ما نرسیده باشد و ما با رصدهایی که انجام دادیم، مطلع نشده نباشیم؛ ولی در کل، ۳۱۰ عنوان کتاب در این موضوعات، در قالب رمان و داستان بزرگ‌سال و رمان کودک و نوجوان و روایت تاریخ شفاهی تولید شده است. این نشان‌دهندۀ این است که تولیدات کم‌رنگ قبل از سال 1395، الان به‌صورت یک جریان مستمر تولید می‌شود. حتی جوایز برتر کشور را که نگاه کنیم، می‌بینیم که در بین آثار برگزیده و نامزدها، آثاری وجود دارد که درون‌مایه‌شان مبارزه با پهلوی است؛ لذا در تولید ناشرها و جوشش نویسنده‌ها و در اقتصاد حوزۀ نشر تأثیر داشته است.

پیوست‌های ترویجی دبیرخانۀ جایزه برای آثار تولیدشده چه بوده است؟

ما در دورۀ قبل که جایزه را برگزار کردیم، گفتیم نه صرفاً آثاری را که به‌عنوان نامزدهای دریافت جایزۀ ویژۀ شهید اندرزگو انتخاب شده‌اند، بلکه همۀ آثاری را که به داوری راه پیدا کرده‌اند، باید ترویج کنیم. خیلی از آثار را سعی کردیم کارشناسی کنیم.کوشیدیم در گروه‌ها و فضای مجازی منتقلشان کنیم. با نویسنده‌هایشان صحبت کردیم. تلاش کردیم نویسنده‌هایشان را در رسانه‌ها معرفی کرده و از آثارشان بگوییم. کتاب‌هایشان کارشناسی شد. برای بعضی از کتاب‌هایشان جلسات نقد و بررسی برگزار شد. حتی سازمان اوج در دورۀ قبلی گفت که حاضر است برای دو تا از کتاب‌ها فیلم‌نامه بنویسد و سریال و فیلم برایشان تولید کند. ما کتاب‌ها را برای سازمانس ارسال کردیم و فکر می‌کنم مقدمات فیلم‌نامه‌نویسی کتاب‌ها هم انجام شد. بعضی از پویش‌های مطالعاتی حول محور این کتاب‌ها برگزار شد. برای همۀ کتاب‌هایی که نامزد این جایزه بودند، جلسۀ نقد و بررسی برگزار شد. در برنامه‌های مختلف صداوسیما، از نویسنده‌ها و ناشرهای این دست از کتاب‌ها دعوت شد و با مردم صحبت کردند و حرف‌هایشان را گفتند؛ ولی این به این معنا نیست که الان ما کاری کردیم و این کار، تمام‌شده و مطلوب است. ما می‌کوشیم با استفاده از ظرفیت‌های موجود در جبهۀ انقلاب، این‌ها را بیش از پیش و پیوسته ترویج کنیم.

نظر بدهید